غرق در افکار خودم بودم. به چهارچوب و محتوای برنامه تلویزیونی برای یک دنیای بهتر فکر میکردم. آشنای دوری را در یک کافه سر راه دیدم. تمایلات توده ای – اکثریتی داشت. با شادی و حق بجانب گفت که "آقای رئیس جمهور هم که یهودی از آب درآمد". با شور و هیجان ادامه داد. "روزنامه دیلی تلگراف هم مطلبی در این زمینه درج کرده است. حقیقت دارد. پدرش یهودی بوده است. بعدا مسلمان شده اند." در لحنش نوعی شادی موج میزد. گویی حکم محکومیت احمدی نژاد را صادر کرده بود. گویا قاضی القضات حکم به محکومیت این تیر خلاص زن رژیم اسلامی داده بود. رشته افکارم پاره شد. نگاه عمیقی به او کردم. متوجه احساس و واکنشم شد. تاکید کرد٬ "مساله خیلی مهمی است ".
قبل از برنامه نگاهی به مطلب مربوطه انداختم. تحلیل های روانشناسانه ریشه سیاستهای کنونی این موجود کریه و ضدیت کور و آنتی سمیتیستی او با یهودیان را در گذشته و رویگردانی از مذهب پیشین خانوادگی اش٬ جستجو میکردند. این کارشناسان علم روانشناسی بر این باورند که این نفرت ناشی از این رویگردانی و پشت کردن به مذهب پیشین و خانوادگی است. گویا هیتلر هم دارای چنین کمپلکس و پیچیدگی روانی بوده و علتش را در یهودی بودن مادرش جستجو میکنند. مگر طور دیگری هم میشود فاجعه عظیم هولوکاست را توجیه کرد؟ این ماجرا گریبانم را رها نمیکرد. پیش از برنامه یک روزنامه نگار قدیمی و با سابقه و همیشه دست راستی را دیدم. با اشتیاق پرسید خبر را شنیده ای؟ حدسم درست بود. ادامه داد اما منشه امیر٬ مسئول رادیو اسرائیل٬ امکان چنین مساله ای را کاملا نفی کرده است! نگاهی به ساعتم انداختم. نزدیک آغاز برنامه بود. برای خلاصی از این ماجرا و آماده شدن به طرف اتاق ضبط رفتم .
برنامه را با تاکیدات همیشگی شروع کردم. برای یک دنیای بهتر٬ یک برنامه سیاسی است. بیطرف نیست. جانبدار است. مدافع آزادی٬ برابری٬ رفاه و سعادت انسانها است. ما برای یک نظام متضمن آزادی بی قید و شرط همگان مبارزه میکنیم. نظامی که در آن مطبوعات آزاد است. اعتصاب است٬ تحزب آزاد است ... ما برای نظامی مبارزه میکنیم که در آن زن بودن جرم نیست. عین انسان بودن است. زن و مرد در تمامی شئون سیاسی٬ اقتصادی٬ فرهنگی و خانواده برابر و متساوی الحقوق هستند. ... حجاب پوشش نیست. سمبل زن ستیزی اسست. سمبل تحقیر و ستم اسلامیست ها بر زن است. ... ما برای نظامی مبارزه میکنیم که هدف و انگیزه فعالیت اقتصادی نه تولید سود و انباشت سرمایه برای اقلیت سرمایه دار بلکه رفع نیازمندیهای متنوع و گسترده همگان است. و هر کس به اعتبار انسان بودن و چشم گشودن به این جهان باید از مواهب و امکانات موجود به میزان نیازش بهره مند باشد و به میزان امکانش برای رفع نیازمندیهای همگان تلاش کند. ... ما برای کوتاه کردن دست مذهب از زندگی مردم مبارزه میکنیم. مذهب یک ماشین آدمکشی و تولید جهل و خرافه و عقب ماندگی و انسان ستیزی در جامعه است. یک صنعت مافیایی و مخرب است. ... گام اول این پروسه جدایی دین از دولت٬ جدایی دین از آموزش و پرورش و سیستم قضایی است. ... باید مردم را از گزند و تعرض مذهب مصون داشت. ... مذهب زدایی یک پروژه ماست. ... ما برای سیستمی مبارزه میکنیم که مردم بر سرنوشت سیاسی خود حاکم اند. ... نظامهای مادام العمر٬ نظامهای متکی بر ولایت فقیه٬ نظامهای متکی بر اشرافیت و خون٬ نظامهای پادشاهی٬ و یا حتی نظامهایی که هر چند سال یکبار امکان دخالت محدود را به مردم در سیاست میدهند٬ نمیتوانند متضمن دخالت مستمر مردم در سرنوشت سیاسی خود باشند. ... ما برای یک نظام متضمن آزادی٬ برابری٬ رفاه و سعادت همگان مبارزه میکنیم. یک نظام آزاد سوسیالیستی٬ یک جمهوری سوسیالیستی .
پس از معرفی برنامه گفتاری در مورد ١۰ اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام داشتم. ایران٬ آمریکا٬ چین و عربستان سعودی در راس کشورهای مجازات اعدام قرار دارند. اما اگر میزان جمعیت این کشورها را نیز در محاسبه ملحوظ کنیم٬ رژیم اسلامی در صدر جدول قرار میگیرد. رژیم جمهوری اسلامی٬ رژیم صد هزار اعدام٬ رژیم اعدام است. اعدام یک رکن حاکمیت رژیم اسلامی و جزیی از فلسفه سیاسی وجودی اش است. برای برچیدن بساط اعدام در ایران باید بساط رژیم اسلامی را برچید. اعدام قتل عمد دولتی است. یک جنایت آشکار طبقه و نظام حاکم برای کنترل و مرعوب کردن جامعه است. ما در روز شیرین سرنگونی رژیم اسلامی اعلام خواهیم کرد که در این جامعه اعدام نخواهد بود. حبس ابد نخواهد بود. زندانی سیاسی نخواهد بود. اوین نخواهد بود. کهریزک نخواهد بود. گوهردشت نخواهد بود. همگان آزادند. آزادی قید و شرط و محدودیتی ندارد. زن و مرد برابرند. همه ساکنین جامعه افراد آزاد و برابر و متساوی الحقوق اند. ... یک جامعه آزاد و برابر و سوسیالیستی .
در قسمت پایانی به مساله ای رسیدم که از صبح در سر راهم سبز شده بود. احمدی نژاد یهودی و برگ برنده ملی - اسلامیها و توده ای اکثریتی ها. به چند مساله اشاره کردم:
مسلمان بودن یک مزیت و امتیاز اخلاقی و معیار ارزش نیست. مبنایی برای برتری نیست. بر عکس هر نوع تعلق و باور عمیق به خرافه و جهل و مذهبی در خود نشانه عقب ماندگی و تحجر است. اسلام٬ یهودیت و مسیحیت و همه مذاهب سازمان یافته و کلا صنعت مذهب یک مجموعه کثیف و ضد انسانی٬ ضد علمی و ضد شادی و خوشی و سعادت انسانها است. هیچ مذهبی هیچ برتری و امتیازی بر مذهب دیگری ندارد. جریانی که بر این باور کودنانه است که گویا "کشف" چنین حقایقی یک نشان برتری و یک برگ برنده در مقابله و کشمکش اجتماعی است٬ صرفا تعلقات پوچ و باورهای خرافی خود را به یک مذهب نشان میدهد. اسلام بمثابه یک فلسفه و باور و دستگاه اعتقادی همان قدر خرافی و عقب مانده است که یهودیت است. همانقدر توهین به شعور و عقل انسان است که یهودیت است. بعلاوه مگر کل پروسه "جذب" به اسلام با سر بریدن و کشتار مخالفین و "کفار" راه خود را هموار نکرده است؟ راه دوری نباید رفت. تاریخ رژیم اسلامی خلاصه و فشرده کل تاریخ دستگاه اسلام است٬ با تمام جنایتها و آدمکشی هایش! این نگرش اصلاح طلبان دولتی همانقدر کور و ضد انسانی است که واکنش مسئول رادیو اسرائیل. رقابت مذهبی یک رکن کشمکش جدال دو قطب تروریستی در سطح جهان است .
اما تحلیلهای مفسرین و روانشناسان نیز نوری بر مساله نمی افکنند. برعکس ما را از حقیقت سیاسی رفتار جریان اسلامی دور میکنند. چرا احمدی نژاد هولاکاست را انکار میکند؟ از قرار ریشه را در تاریخ مذهبی خانوادگی او باید جستجو کرد. باید در خلل و فرج لایه های مغزی این موجود کریه اسلامی به دنبال واقعیت عملکرد سیاسی کنونی او بود. در این سیستم نظری احمدی نژاد بعنوان یک موجود آزمایشگاهی مورد بررسی است. یک بیمار روانی است. و گویا شرم از پیشینه مذهبی خانواده اش ریشه سیاستهای کنونی و خط مشی این گرایش است. در این بررسی ها فرد مورد ارزیابی قرار میگیرد. مستقل از واقعیات اجتماعی٬ مجزا از هر روند اجتماعی. عمق این تحلیل "علمی" در نهایت به باورها و عدم باورهای خانوادگی میرسد. و در آنجا متوقف میشود. جامعه٬ گرایشات اجتماعی٬ تعلقات سیاسی و جنبشی٬ جایگاهی ندارند. مبارزه و کشمکش همیشگی تاریخ٬ مبارزه طبقاتی بطور قطع جایی در این بررسی های "علمی" و "کارشناسانه" پیدا نمی کند. فرد و عوامل شکل دهنده ذهنی اش اول و آخر خط این نگرش تحلیلی است. فرد محور است. جامعه و کشمکشها و تناقضات و تحولاتش مجموعه ای بی ربط. گویی فرد در خلاء زندگی میکند .
تناقضات چنین نگرشی متعددند. این نگرش نمیتواند توضیح دهد چگونه آنتی سمیتیسم یک رکن جوهر وجودی جریان اسلام سیاسی است. آیا تمام سردمداران این جنبش از خمینی و بن لادن و خامنه ای و سایر اوباش اسلامیست دارای چنین کمپلکس های شخصیتی و روانی فردی بوده اند؟ در این نگرش منفعت سیاسی جریان اسلام سیاسی در بهره برداری از زخم موجود بر پیکر مردم فلسطین و سوء استفاده از آن جایگاهی ندارد٬ نمیتواند داشته باشد. در این ارزیابی ها تعرض یک نیرو بمنظور برهم زدن توازن قوای سیاسی در منطقه و گسترش حوزه نفوذ و سهم اسلام سیاسی از قدرت سیاسی جایی ندارد. این مجموعه و ابزار "علمی" بیشتر از آنکه توضیح دهنده باشد٬ خود گمراه کننده است .
رفتار سیاسی را باید در واقعیات سیاسی جستجو کرد. واقعیاتی سیاسی و اجتماعی توضیح دهنده رفتار سیاسی احمدی نژاد و این جریان اسلامی در سطح جامعه و منطقه است. حفظ قدرت سیاسی. تلاش برای گسترش حوزه نفوذ اسلام سیاسی و سهم بری بیشتر از قدرت سیاسی در محور این تلاش قرار دارد. این جریانی است که حفظ قدرت اسلامی در ایران و منطقه را در گرو تعرض و گسترش مناطق نفوذ خود میداند. اگر هولاکاست را انکار میکند٬ علتش نه شرم و پیشینه یهودی احتمالی خانواده اش بلکه اهداف سیاسی و اجتماعی جنبشی است که این جانور اسلامی یک مهره آن در شرایط کنونی است. انکار فاجعه ای مانند هولاکاست راه را برای توجیه جنایات اسلامی و انکار تمام جنایات رژیم اسلامی و دستگاه اسلام هموار میکند. واقعیت رفتار سیاسی احمدی نژاد و امثالهم را باید در همان قلمرو سیاست و منافع سیاسی و طبقاتی جستجو کرد. برای نقد احمدی نژاد باید بساط این جریان اسلامی را برچید. سرنگونی رژیم اسلامی یک ضربه مهم بر ستون فقرات اسلام سیاسی است. *